دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش (نویسندة مسؤول)
چکیده
اهداف تعلیم و تربیت همواره در زمرة بزرگترین مسائل تربیتی بحث و بررسی شده و بین صاحبنظران توافق نظر وجود ندارد. در میان فلاسفة تعلیم و تربیت کسانی هستند که نسبت به تعلیم و تربیت رویکرد جامع و کاملی دارند و ضروری است که همواره این رویکرد مورد توجه دست اندرکاران نظامهای تربیتی قرار گیرد. از جملة این صاحبنظران ابن سینا و ژان ژاک روسو بوده که در این مقاله به مقایسة تعلیم و تربیت کودکان در نگرش آنها پرداخته شده است. ژان ژاک روسو در مورد امر خطیر تربیت وسیعتر و منسجمتر از پیشینیان خود است و آراء وی اصالت و تازگی دارد. وی حتی بر مربیان بعد از خود نیز مؤثر واقع شده است. از این رو مقایسة آن با صاحبنظر اسلامی (ابوعلی سینا) سبب درک ژرف این دو دیدگاه خواهد گردید. علاوه بر آن مقایسة آراء تربیتی ژان ژاک روسو با آراء تربیتی ابن سینا، که دانشمندی مسلمان میباشد، مبین این مطلب است که دین اسلام، دین اعتدال است و در مواردی که روسو راه افراط پیموده، ابن سینا حد تعادل را پیشنهاد نموده و در جاهایی که با روسو هم رأی میباشد، با توجه به دیدگاه اسلام، مطلب را رساتر و کاملتر بیان نموده است. به طور کلی، هدف هر دو، پرورش کودکی سالم و قوی بوده که با ارضای کامل در زمینة بازی و جست و خیز، محیط و طبیعت را بشناسد و با استفاده از نیروی تعقل و پرورش حس کنجکاوی خود، به کشف و یادگیری نائل گردد، تا بتواند در بزرگسالی، با توجه به تواناییها و استعدادهایش، شغلی انتخاب نماید که به جامعه خدمت کند و انسانی دارای اخلاق نیکو و اجتماعی گردد. در این زمینه، هر دو به نقش کلیدی معلم، به عنوان راهنما، توجه لازم را دارند.