براساس آنچه از منابع اسلامی، به خصوص نهجالبلاغه درمییابیم، مهمترین هدف انبیای الهی: از تبیین شریعت دو چیز است؛ یکی عمران و آبادسازی زمین و دیگری ساختن و پرداختن درونی انسان و برشوراندن عقلهای خفته به منظور دریافت آگاهیهای لازم.
نویسنده پس از اشارة کوتاهی که در این نوشتار به اهداف تعلیم و تربیت اسلامی دارد، در دو بخش به ارائة مطلب می پردازد. در بخش نخست، از ویژگی های مکتب تربیتی اسلام یاد می کند که عبارتند از راهبردهایی اساسی همچون رویکرد به عقل، تأکید بر کاربردی بودن و تناسب دانش با نیاز فرد و جامعه.
همچنین، در بخش دوم، با تکیه بر راهبردهای یادشده، به سنت حسنهای رهنمون می شود که هم اکنون در دو شکل، در حوزههای علمیه، تحت عنوان شیوة مباحثه معمول است؛یکی مباحثة درس استاد توسط دانشپژوهان علوم دینی، و دیگر، آنچه در حوزة خارج در سطحی بالاتر تدریس میشود.
وی سپس با مروری بر مطالب یاد شده، به ارائة راهبردهای اجرایی در رابطه با روش مزبور میپردازد و نکات تجربی برگرفته از تجارب دیگران را یادآور میشود.
نوشتة حاضر با این فرضیه که شیوة مزبور می تواند پس از تبیین و توجیه کامل در ردیف مترقی ترین نظام های آموزشی قرار گیرد، بحث خود را در مایة بنیادی ـ راهبردی و به شیوة اسنادی کتابخانهای ـ آرشیوی، در قالب توصیفی پی میگیرد؛ لیکن بدیهی است توجیه کامل این روش خارج از حوصلة این مختصر میباشد. با این حال، وی به توضیح در مورد آن در حد ممکن پرداخته است، و با یک نتیجهگیری به بحث خود خاتمه میدهد.