از جمله موضوعاتی که امروزه به طور وسیعی، در پاسخ به محیطهای متلاطم و پیچیده در سازمانها به آن توجه میشود معنویت و اخلاق است. هوش معنوی خاص انسان بوده و از طریق آگاهی از یک بعد متعالی میآید، هوشی تحولپذیر است که به انسان قدرت میبخشد تا خلاق باشد و قوانین و نقشها را دستخوش تغییرات خود نماید، قادر به انجام اصلاحات بیشمار گردد و بتواند شرایط را به بهترین شکل متحول کند. بروز خود تمام عیار کارکنان و رفتارهای برتر در کار با ورود معنویت به سازمان میسر خواهد بود.
در این مقاله پس از ارائة تعریف هوش و معنویت، به نظرات مختلفی که در مورد هوش معنوی وجود دارند، پرداخته شده است. ابعاد و ویژگیهای هر یک از آنها از نگاه اسلام و غرب مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است تا مدلی با توجه به این دو دیدگاه ارائه شود.
همچنین در این تحقیق مؤلفههای موجود در هوش معنوی از نگاه اسلام و غرب با هم مقایسه شدهاند که در نهایت به این نتیجه رسیده شد که مؤلفههای موجود در هوش معنوی اندیشمندان غربی همگی به نوعی در مؤلفههای اسلامی موجود هستند و چه بسا از دیدگاه اسلام هوش معنوی کاملتر و عمیقتر بیان شده که میتواند راحتتر به حل مسائل موجود بپردازد.