مبانی اعتقادی و فرهنگ عمومی و نوع نگرش مردم یک جامعه نسبت به مسائل اجتماعی در شکوفایی یا افول هر تمدنی، نقش اساسی دارد. بر پایۀ مطالعه توصیفی-تحلیلی از ارتباط فرهنگی و اجتماعی، سه مؤلفۀ مبانی کلامی، رویکردهای معرفتی و حمایتهای سیاسی از مدل فکری اهلحدیث و اشاعره، به دست میآید که مبانی کلامی اهلحدیث و اشاعره با اصول عقلی در تعارض بود. این تعارضها آنانرا به مقابله با فلاسفه، متکلمین عقلگرا و دانشمندان علوم طبیعی کشاند. متکلمین اشعری برای مقابله مؤثر با مخالفین فکری خود و حذف آنان از متن جامعه، به تغییر فرهنگ عمومی جامعه پرداختند. آنها برای تحقق این امر از یکسو، تصوفرا به خدمت گرفتند و از سوی دیگر، حاکمان سیاسی را به پشتیبانی خود همراه کردند و از اینطریق مدارس نظامیه را جهت تغییر نظام آموزشی و تربیت مبلغان مورد نیاز تأسیس کردند و سرانجام توانستند به تدریج فرهنگ عمومی مسلمانانرا در جهت تعمیق و تحکیم مدل فکری خود تغییر دهند و انحطاط فرهنگی، رکود علمی و سرانجام افول تمدن اسلامیرا رقم بزنند.