با وجود آن که ریشههای روانشناسی در آراء متألهان و فیلسوفان دین بوده است، اما این رشتهی نوظهور علمی، همچون سایر رشتههای علوم انسانی، در قرن گذشته از دین فاصله گرفته و در جزیرهی کوچک خود مشغول کنکاش و شناخت پیچیدهترین مصنوعات هستی که همانا روان آدمی است، گردیده است. در این مقاله، نویسندگان ضمن اشاره به این جدایی، به ذکر تاریخچهای از مطالعات نظری انجام شده در زمینهی کارکردهای روانی، تربیتی و اجتماعی دین پرداخته، سپس برخی از این کارکردها را، که توسط شواهد تجربی و آزمایشی مورد تأیید قرار گرفتهاند، بررسی و تحلیل نمودهاند. همچنین نویسندگان برای نخستین بار، به مفهومبندی جدیدی دربارهی نظر اسلام در زمینهی تابآوری روانی پرداختهاند و همچنین مفهوم جدیدی را به نظریهی منبع کنترل راتر با عنوان منبع کنترل الهی افزودهاند که نیازمند پژوهشهای نظری و تجربی بیشتری است. در پایان، ضمن اشاره به نیاز مبرم جامعهی اسلامی به روانشناسی خاص خود، پیشنهادهایی در این زمینه ارائه گردیده است.