علوم اجتماعی با واقعیتهای مهمی همچون انسان، اجتماع، اندیشة انسان و رفتار اجتماعی او سروکار دارند. علوم اجتماعی و انسانی، تلاش دارند تا قوانین اجتماعی را براساس نوع نگرش به انسان، اجتماع، نسبت انسان و اجتماع و اندیشة فردی و اجتماعی او به دست آورند؛ در حالی که استخراج قوانین اجتماعی از موارد مذکور بر مبانی مابعدالطبیعی و دینی متکی است که علوم اجتماعی برآنها مبتنی هستند. قرآن به عنوان یک کتاب الهی دارای آموزه های برجسته ای دربارة خدا، انسان، اجتماع، سنتها و قوانین زندگی اجتماعی است که این امکان را فراهم میسازد تا نگرش مابعدالطبیعی و دینی، یعنی جهان بینی الهی خاصی برای انسان شکل گیرد که به عنوان مبانی و پیش فرضهای علوم اجتماعی به کار گرفته شود. در واقع میتوان با استفاده از آموزههای قرآن به انسانشناسی و جهانشناسی، یعنی نگرش فلسفی کلی از جهان و جوامع بشری و نسبت انسان با خدا دست یافت که جهانبینی منسجمی را به محقق علوم اجتماعی میبخشد تا در بازسازی نگرش اجتماعی خود از آنها استفاده نماید. برای مثال، قرآن با بیان معنای درست فطرت، اختیار و آزادی در انسان و جایگاه او در نظام هستی، قانونمندیهای ثابت جوامع و نتایج لایتغیر رفتارها و عملکردهای اجتماعی انسانها و نیز نقش طولی خداوند در رویدادهای اجتماعی، بصیرت جدیدی را برای شکل دادن مبانی علوم اجتماعی ایجاد میکند. در این مقاله، نحوة استفاده از آموزههای قرآن در بازسازی مبانی و پیش فرضهای علوم اجتماعی همچون جامعهشناسی، به عنوان مطالعة موردی، مورد آزمون قرار میگیرد تا نشان داده شود که ماهیت مبانی جامعهشناسی متأثر از آموزههای قرآن چگونه است و چه نتایجی را دربردارد.