رشد پر شتاب اقتصادی، افزایش بهرهوری، اشتغالزایی پایدار، سیاستگذاری جهت تربیت نیروی انسانی ماهر، اصلاح ساختار اقتصادی کشور، فرهنگسازی در حوزة تولید ملی و مصرف داخلی، تحقق چشمانداز بیست ساله با رویکرد دینی، تحقق و اعتلای عزت اسلامی، دستیابی به عدالت اجتماعی، اثبات کارامدی نظام اقتصادی کشور، و... اینها در واقع همان راهبردهای کلی و دکترینهای اقتصاد مقاومتی هستند که به اعتقاد رهبری در بستر نظام اسلامی که نظامی دینی است باید تحقق یابد.
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که «آیا اقتصاد مقاومتی به عنوان یک راهبرد عملی تولید ثروت میتواند در بستر دینی به تولید ثروت بپردازد؟». به عبارت دیگر این مقاله در پی تبیین این مسأله است که «آیا آموزههای دینی با تولید ثروت و رونق اقتصادی در نظام اجتماعی همخوانی دارد یا خیر؟». مدعای پژوهش حاضر با تکیه بر یافتههای آن این است که نه تنها آموزههای دینی با تولید ثروت و رشد و توسعة اقتصادی همخوانی دارد، بلکه تنها در بستر دینی است که رشد و توسعة پایدار، که لازمۀ آن تولید ثروت است، تحقق مییابد. از این رو، اقتصاد مقاومتی در گفتمان رهبری به عنوان الگویی از اقتصاد اسلامی تنها در این بستر است که باید به تولید ثروت بپردازد، چون در این بستر است که میتواند اهداف نظام اسلامی را برآورده سازد.
در راستای اثبات چنین ادعایی مقاله، به روش توصیفی ـ تحلیلی، کاوشی در آموزههای قرآن کریم خواهد داشت.